قابل چیدن باشیم
#به_قلم_خودم
#روز مرگی
از ابتکارات عجیب رئیس شهرداری که چندسال پیش به سمت منطقه ۱۲منصوب شده بودند،کاشت درختانی سایه دار _که من به نام زیتون تلخ نام گذاشته ام_بود.
درختانی با رشد زیاد و گلهایی ریز و بنفش که در فروردین و اردیبهشت، نفس کشیدن را سخت میکنند.گلهای ریز این درخت به شدت بدبو هستندو در مسیر یاسهای امین الدوله صف آرایی کرده اند برای مسموم کردن دل انگیزی نسیم بهار.
از کثیف کردن عابرپیاده و خیابان برایتان نگویم که دل سوزاندن برای رفتگر زحمت کش را به دنبال دارد.
فصل برداشت میوه درختان که فرا می رسد،هیچ کس نیم نگاهی گذرا هم که باشد ،به این درختان با میوه های به درد نخورش ندارد.
شاید این میوه ها کاربرد طبی یا پزشکی یا حتی خوراک دامی دارد ولی هنوز ناشناخته و مغفول مانده.تمام سطح پیاده رو از میوه های ریز که مانند ریگ سفت و سخت شده،پوشیده می شود تا جایی که امکان سر خوردن و لغزش پیش می آید وعبور ومرور پاییزی باید با دقت و ظرافت انجام شود.
بر روی درختان هر آنچه که از گزند باد وباران و طوفان در امان مانده باشد،به یادگار می نشیند وهیچ کس،دل به چیدنش ندارد.گاهی بر روی شاخه هاثمرهء سه یا چهار سال درخت به نظارهءرهگذران نشسته و خاطرات عمر رابا نسیم و طوفان، گفتگو میکند.
میوه هایی که هیچ قابلیتی برا چیدن ندارند و کسی زحمت نگاه کردن به آنهارا به خود نمی دهد.
#عکس تولیدی خودم
#محصول چندسال بر یک شاخه