20 مرداد 1401
#به_قلم_خودم جارو را تکان دادم تا مابقی آبها از لابه لای شاخه هایش بیرون بیاید.نگاهی به بالکن انداختم ،شیشه ها را برانداز کردم و سرم به آسمان بالا رفت. به به همه چیز تمیز وصیقلی شده بود.حتی آسمان با ابرهای پشمکی و سفیدش در زمینهء آبی درخشان،جذاب وچشم… بیشتر »
نظر دهید »
17 مرداد 1401
#به_قلم_خودم مادر و پدران عزیز که بسیار متوقع از فرزندان هستید ودر گذشته به حجاب و عفاف و همچنین حکم خدا در مورد احترام به پدر ومادر مقید بودید؛آیا خداوند حکمهایش را تغییر داده یا تخفیف داده؟ گذشته نه چندان دور وقتی دختری رابدون چادر و روسری می… بیشتر »
11 مرداد 1401
#به _قلم_خودم چند سال پیش که دخترکی دبیرستانی بودم،امام جماعتی جوان داشتیم.سرش پایین بود و گاهی قبل از نماز جماعت برایمان،صحبت می کرد.تند تند عرقهای پیشانی اش را پاک میکرد و با رگ گردنی بر آمده از شبیخون فرهنگی می گفت.از دغدغهءآقا می گفت،از کم کاری… بیشتر »